سلام الناز خانم
من از اين به خودم ميبالم كه همچين فردي اونم يك خانم محترم اين دردودل ها رو بنويسه
خيلي برام جالبه نوشته هايي با خط درشت رو آدم فرياد بزنه با اين ريتم خيلي جالب ميشه
اونم بري تو كوه فرياد بزني
خوب خداحافظ الناز سادات التماس دعا
سلام الناز جان
ممنون از حضورت
هم شعرهايي كه نوشتي خيلي قشنگ بود هممتنش تاثير گذار بود
اميدوارم همه موفق و سربلند باشن
رنگ بالشنشان آزادي پر کشيد از بهشت همسفري در خيالم ز فرط سختي هجر قوي وحشيشکسته بال اسير آسمان دردمند ظلمت شد زخمي بي پناه را چون ديد يار من تن به سر سپردن داد بال خونين به تير صيادان ماند اين زهر تلخ قصه به ياد ناگه آن رهسپار برکه غمپس جدا از رهادلان گرديد قطره اشک آسمان آن شبمرهم بال آن ستاره صبح زخم آن دلسپرده را بوسيد نام آن پر شکسته مهد غرور در دلم اشتياق پروازش در برآسمان يکرنگيمن در اين برکه خسته مي مانم راغب نغمه هاي همدردي
ديرگاهيست در اين تنهايي
رنگ خاموشي درطرح لب است
بانگي از دور مرا مي خواند
ليك پاهايم درقير شب است