سفارش تبلیغ
صبا ویژن

درددلهای دخترتنها

میهمانی خدا شنبه 86/6/31 ساعت 4:27 عصر

                                                                                                              

                                                                                                                   

                                                                                                                                          

رمضان -ماه میهمانی خدا- از راه می رسد، با همه برکتها و نعمت ها و موهبت هایش، آسمان آسمان ثواب و پاداش و دریا دریا مغفرت و آمرزش هایش.

فرصتی که تو می توانی در آن خرمن خرمن زاد و توشه ی آخرت برای خود و هم سفرانت مهیّا سازی:

با تحمل تشنگی و گرسنگی، سیری و سیرابی روز جزا؛

با نمازها و عبادات شبانه اش، مشعل و روشنایی تاریکی های محشر را؛

با ذکرها و تلاوت های آن، باغ های سرسبز بهشت را؛

با احیا و شب زنده داری ها، نردیکی و قرب خداوند را؛

با سفره های گشاده اطعام و افطاری هایش، کرم و جود بی پایان ربّانی را؛

با صله ارحام و پیوند خویشاوندی، رحمت و آمرزش پروردگار را؛

با صبر و شکیبایی بر دشواری هایش، گذشتن از گذرگاه های صعب العبور قیامت را؛

با چشم پوشی و دل کندن از معصیت و حرام، پاداش ها و عطایای بی شمار الهی را.

چون شبانگاهان کنار سفره افطار بنشینی همراه با لقمه های حلال و پاک و طیب، طعم شیرین خوشنودی خداوند و مزه دل چسب این احساس:

«تو از او راضی هستی و او از تو» را با تمام وجود لمس می نمایی.

اما آیا آن چیست که رمضان را اینگونه کیمیا می سازد؟

کیست آنکه به کالبد رمضان این ماه خدا جان می دمد؟

اوست. او روح رمضان است و باطن هر عمل صالح.

این سرّ وجود مهدی(عج) است که رمضان را ماه خدا می کند و به تشنگی ها و گرسنگی ها و عبادت کردن ها و افطاری دادن هایش ارزش می دهد.

پس بی حضور او رمضان جسم بی جانی بیش نیست، واژه ای صامت و ساکت.

روزه هایش گرسنگی کشیدن، نمازهایش خم و راست شدن و تلاوت هایش خالی از معنا و مفهوم است.

پیوند و تمسّک با او اطاعت و پیروی از او به عنوان ولی و صاحب زمان است که هم جهت شدن با خواست و اراده ی خداوند شمرده شده و رضایت و خشنودی الهی را به همراه داشته، رمضان را به حقّ معرفت خویش متجلّی می سازد.

حقیقتی است که به الفاظ صامت و ساکت آن معنا و مفهوم داده و زندگی می بخشد و شکوفا می سازد.

رمضان ماه اوست، او روح رمضان است. حقیقت او در باطن اعمال رمضان -روزه گرفتن ها، ذکر گفتن ها، احیا ها و صله ارحام ها و اطعام هایش- و در لحظه لحظه هایش جاری و ساری است.

ما رمضانی دیگر را با تمسّک به او آغاز می نماییم و با صفای باطن او همراه می شویم، از کوثر رمضان، جام معرفت مهدی برمی داریم و در شب های نورانی قدر، قرب و همجواریش را در غیبت و ظهور و در دنیا و آخرت از پروردگار طلب می کنیم.

این گونه در رمضانی دیگر با او بودن را از نو تجربه می کنیم

نویسنده سارینا سادات

                              برای شادی روح النازم(ف ص)


نوشته شده توسط: ساریناسادات به یادخواهرم النازسادات

دلم را ریختم واسه کبوترات نیومدی پنج شنبه 86/6/29 ساعت 3:46 عصر

 

 

یکی گفت برو واسه کبوترش دونه بریز

دلم را ریختم واسه کبوترت نیومدی

 

***

امروز همون حس روز خاکسپاریت را داشتم یکی از خاطراتت برام زنده شد وقتی رفتم تو حیاط و کبوترت را دیدم اشکام سرازیر شدن وقتی نگام به عزیزافتاد که گوشه حیاط به دیوار تکیه کرده و بغض گلوش را گرفته و اشک تو چشاش جمع شده نتونستم جلو خودم را بگیرم نمیدونی چه طور به کبوترت خیره شده بود تا حالا ندیده بودم عزیز کبوتر بازی کنه اما از روزی که تو رفتی مدام این کبوتر را بیرون میاره و میشنه بهش نگاه میکنه نمیدونم شاید با دیدن اون یاد تو و خاطراتت براش زنده میشه وقتی اون کبوتر را دیدم که چه طور تو اب بالا و پایین میپرید یاد تو افتادم  باهاشون که بازی میکردی صدای خنده هات تمام خونه را پر میکرد هیچ وقت روزی را که مامانم نمیذاشت کبوتر ببریم خونه یادم نمیره تو با کلی خواهش رضایتش را گرفتی النازتو نیستی اما  کبوتر ت را یادگار گذاشتی

میخواستم کبوتر ت را با پر کشیدن خودت پرش بدم اما  عمو نذاشت و گفت این اخرین یادگاریاته و تا حالا هم درست مثل خودت ازشون نگهداری میکنه

تو رفتی اما بدون یادت و اسمت همیشه با ما و توی حرفهامون کبوترت پر میکشه تا اوج اسمون میره اما هر کجا بره بازاخرش به خونه مون بر میگرده اما تو پر کشیدی رفتی تا اوج درست مثل کبوترت اما هیچ وقت به خونه مون بر نگشتی

بسم الله الرحمن الرحیم


الحمدالله رب العالمین الرحمن الرحیم مالک یوم الدین ایا ک نعبد و ایاک نستعین اهدنا الصراط المستقیم صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم والضالین

 

نویسنده سارینا سادات)

روحت شاد النازم

 


نوشته شده توسط: ساریناسادات به یادخواهرم النازسادات

آن سان که النازم را در خاک کردند چهارشنبه 86/6/28 ساعت 2:58 عصر

تو برفتی و بخفتی و نگفتی که منم بی تابت
آهی کشیدم شعله ور تر شدم از مرگت

من بمردم و بماندم ز فراق جان کاهت
کاش می مردم و نمی دیدم دوری سختت

 

 

آن سان که خواهرم را در خاک کردند
هزار ضجه و فریاد زدم من
از بدیها  گسستی به خوبیها رسیدی
نکردی رحم بر این حال بیمار و زارم
خوبیهایت تا  آخر عمر مانده بر یادم

تمام آرزوها  از دلم را  پاک کردند
که نگذارید در آغوش خاک همدم من
مرا با چشم گریان و دل سوزان  وارهیدی
هر روز برای دیدن و آغوش گرمت گرفتم ماتم

                 (نویسنده سارینا سادات)به یاد النازم


نوشته شده توسط: ساریناسادات به یادخواهرم النازسادات

مرا با خود ببر............ سه شنبه 86/6/27 ساعت 4:34 عصر

  سلام به همه عزیزان و دوستان مهربانم که در این مدت من را تنها نگذاشتندو با کلام شیرنشنون مرحم دل زخم خورده ی من بودند

ممنون و سپاس از باران عزیز مدیر مسئول وب لاگ فلورانس برای پست زیبایی که برای النازم اختصاص دادند.....

 

                        مرا با خود ببر............

النازم هر جا میری مرا نیز با خود ببر....

نگذار در سکوت تلخ زندگی تنها بمانم.نگذار که در خلوت تاریک زندگی

در گوشه ای بنشینم و به نوای غمگین چشمانم گوش کنم........

هرجا میروی اگر دوستم میداری مرا با خود ببر.......

به سفر میروی مرا همسفرخود بدان.به رویاها میروی مرا نیزرویای خودت بدان.......

نگذار که احساس کنم تنهایم...

نگذار که همسفرمن تنهایی ها باشند و همزبانم سکوت تلخ زندگی!

هرجا که میروی این دل بی طاقتم را که مجنون توهست تنها نگذار!!!

دلی که همیشه برای توبوده و هست ..

به من نگو که قلبم همیشه در کنارت هست و هیجگاه احساس دوری از

مرا نمیکنی.اینها همه یک قصه است!من حقیقت را میخواهم .وحقیقت زندگی تویی..وجود پرمهر تو

هرجا که میروی. مرا نیز با خود ببر. مرا تنها نگذار..مراروانه ی دشت تنهایی نکن

           (نویسنده سارینا سادات)

                                               برای شادی روح خواهرم(ف ص)

 


نوشته شده توسط: ساریناسادات به یادخواهرم النازسادات

برای خواهرم الناز یکشنبه 86/6/25 ساعت 6:9 عصر

رفتی و باز نیومدی عزیز من حیف تو بود

 

بشکنه دست سرنوشت عزیزمو ازم ربود

 

حیفه که تو نباشی و من بسوزم به آتیشت

 

اگه نمیتونی بیای بذار که من بیام پیشت

 

تو مال من بودی ولی خدا تورو ازم گرفت

 

اونکه نیازی نداره چرا تورو ازم گرفت؟

 

* * *

 

همه میگن که جات خوبه رفتی آخه پیش خدا

 

طاقت نداشتی بمونی میون این آدم بدا

 

تکلیف من پس چی میشه؟ چه جوری طاقت بیارم؟

 

عاشق چشمونت شدم ولی چشاتو ندارم

 

کلاهتو قاضی بکن ببین کی بی وفا تره

 

بین دلای ما دوتا کدوم یکی دربه دره؟

 

اینا همش درد دله فکر نکنی شکایته

 

خوب میدونم مشکل من نداشتن سعادته

 

شاید که لایق نبودم باشی کنارم  تا ابد

 

اما به چشمونت قسم عاشقتم چه خوب چه بد

 

* * *

 

کاشکی میشد عوض کنیم جاهامونو با همدیگه

 

لک زده دل برای مرگ ،اینو خود دلم میگه

 

کاشکی که وقتی داشتمت قدرتو دونسته بودم

 

بیشتر از این میخواستمت اما نتونسته بودم

 

نشد یه بار بهت بگم قدخدا دوسِت دارم

 

هزارویک شب هم شده میام سر مزار تو

 

شاید که بعد مردنم بیام بهشت کنارتو

 

شاید که همسایه بشیم مهمون قصرتو باشم

 

شاید که بعد مردنم دیگه ازت جدا نشم

 

یه جای دنج و تاریک روی این زمین هست که مردم بهش میگن

 

"قبرستون"

 

ولی برای من مقدس ترین جای زمین به حساب میاد.

 

چون وعده گاه من و النازم اونجاست.چون تنها جائیست که

 

می تونم جسم النازم رو احساس کنم.

 

راستی غیر از من کسی هم هست که جواب سلامش رو از

 

زیر خاک بشنوه؟

(نویسنده سارینا سادات)

 

برای شادی روح النازم(ف ص)


نوشته شده توسط: ساریناسادات به یادخواهرم النازسادات

سلام به همه یاوران وبلاگ دخترتنها یکشنبه 86/6/25 ساعت 1:9 عصر

سلام به همه یاوران وبلاگ دخترتنها

 

  خیلی خیلی ممنونم ازکلبه ی احزان عزیزبااون کار زیبایی که در وب لاگشون انجام دادن

 

برای زنده نگه داشتن یاد خواهر ناکامم الناز سادات

      از همه عزیزانی که  لطف بی دریغ خودشون رو ارزانی این

 

       وبلاگ کرده اند بنده وار سپاسگزاری می کنم.

 

این وب لاگ متعلق به خواهرم الناز سادات مهربونم بود که الان 10 روزه پیش خداپر کشیدو رفت

 

النازم خیلی وب لاگش و دوست داشت...دلم میخواد من راه خواهر گلم را ادامه بدم

و نزارم بعد از رفتنش وب لاگش هم فراموش بشه

سعی میکنم از تمام دست نوشته های خود النازم در این وب استفاده کنم

باز هم مثل همیشه با نظرهای پرمهرخود من را در این راه یاری کنید.........

برای شادی روح خواهرم الناز سادات (ف ص)

 

نویسنده...ساریناسادات..

 


نوشته شده توسط: ساریناسادات به یادخواهرم النازسادات

                               

                            

 

 

سارینا ی غمدیده هستم  خواهرالناز سادات نازم..صاحب این وب لاگ

الناز گل یاس من برا همیشه ازپیش ما رفتاون اسمانی بوددرزمین

جایی  نداشت

باقلبی پاک و ساده و بی ریارفتی

رفتی و چشمان همگان را خیس کردی.خواهرم.رفتی دل همه را شکستی

النازم خیلی زود رفتی.هنوزمجالی برای زندگی باقی بود اما....!

رفتی به سوی خدای خویش.به سوی دریایی به نام بهشت

خوشا به حالت که رفتی.دیگرنه رنگی از این دنیای بی محبت را میبینی.و نه کسی که دل پاکت را میشکند

میدانم که دیگرنه بهاری را میبینی نه خزانی را!

میدانم دیگرنه بارانی را میبینی و نه دریایی را. نه ستاره ای را میبینی نه مهتابی را میدانم  نه زندگی را میبینی و نه دنیایی را

دیگران شکوفه هایی که بروی درختان سبز میشوندرا نمی بینی ودیگران بوی عطر دلنشینشان را احساس نمیکنی ولی میدانم که در ان دنیازیباتر از بهار را خواهی دیدو عطرو بوی خوشبوتر از شکوفه را احساس خواهی کرد..الناز من!

دیگرنه پرنده ای را در قفس میبینی ونه اسمان ابری را!

الناز من.کجایی که دلم هوایت را کرده .انگارهمین چند لحظه پیش بود که باهم درد دل میکردیم

در این دنیاهیچ تضمینی برای زنده بودن نیست....

سنگ صبورزندگی ام.چه بی صدا رفتی.چه بی ریاپرپرشدی وچه ارام به خواب همیشگی رفتی...

میدانم تورایک روزدر ان دنیاخواهم دیدودستانت را خواهم فشرد

النازم.خوشا به حالت که با دلی پاک از این دنیا رفتی .خوشا به حالت که ان دیار ارزوها را

خواهی دید..

النازم.که چقدر اشک ریختم و دلم گرفته است..خواهر نازم کجایی؟کجایی؟

صدای مرا میشنوی؟؟؟اشکهای مرامیبینی

اینک که نمیتوانی به سوی من بیایی .من از خدای خویش میخواهم تا مرابه سوی تو

بیاورد!!!

النازم سلام من را به بابابرسون نازنینم

 

روحت شاد گل یاسم                                         (خواهر داغدارت سارینا)

 



 


نوشته شده توسط: ساریناسادات به یادخواهرم النازسادات

<      1   2   3   4   5   >>   >

ِْلیست کل یادداشت های این وبلاگ

سلام
چهل شب
بعضى وقتا
[عناوین آرشیوشده]

خانه
مدیریت
پست الکترونیک
شناسنامه
 RSS 

:: کل بازدیدها ::
247214


:: بازدیدهای امروز ::
48


:: بازدیدهای دیروز ::
73



:: درباره من ::

درددلهای دخترتنها

ساریناسادات به یادخواهرم النازسادات
تقدیم به تمامی آنانی که هنوزهم تکه ای از آسمان در چشــمانشان جرعـه ای از دریا در دستانشان و تجسمی زیبا از خاطره ایثار گلهای سرخ در معبد ارغوانی دلهــایشان به یادگارمانده است نخستین چکه ناودان بلند یک احساس را درقالب کلامی از جنس تنفس باغچه های معصـوم یاس به روی حجم سپیـــد یک وبلاگ می ریزم و آن را با لهجه همه پروانه صفتهای این گیتـی بی انتهابه آستان نیلوفری تمامی دلهای زلال هدیه می کنم. درپناه خالق نیلوفرهامهربان وشکیبابمانید. چند خطیست از نوشته های دل تنهای من برای تو دل سپرده اینه رسم روزگار دارم میرم از این دیار چی میمونه یادگار دو سه خطی از بهار

:: لینک به وبلاگ ::

درددلهای دخترتنها


:: پیوندهای روزانه::

ستاره ی تنها [179]
[آرشیو(1)]


:: آرشیو ::

افسوس از این روزگار
کلاغی گل لاله
چطوربی تو این روزها را جشن بگیرم...
چه دلیست این دل من؟
اگه از توننوشتم
دلم بهانه ات را میگیرد....به فریادم برس...
دلنوشته 7
نمیدانی چه دلتنگم
تنهام گذاشتی
خدای این زمین و آسمان
غم دل
ادمک
رها
دفتر قلبم
سبب منم که میشکنم
بگذار بگریم
قرارمون رو بال شب
فردی از پروردگار درخواست کرد
دوستم داری
بالاخره شب ارزوها هم امدو رفت
سوگند
دلنوشته
ارزو دارم
دلنوشته 11
دلنوشته 12
سلام مولای من
دلنوشته22
دلنوشته 34
خواهرم الناز
خواهرم تنهام گذاشتی
سوءظن
بدرود رمضان
چهلمین روزدرگذشت
دلنوشته 39



::( دوستان من لینک) ::

آقاشیر
پتی آباد سینمای ایران
خدا میدونی دوستت دارم؟
کسب درآمد اینترنتی
خط بارون
دوزخیان زمین
فلورانس مهربون
اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار

بی ستاره ترین شبهای زندگی...
کسی که مثل هیچکس نیست
اندکی صبرسحرنزدیک است
کوثر
جواب سوالات تبیان و آفتاب
قصه ی دل ..الهه عزیز
پسرک تنها
کوثر
بزرگترین ارشیو قالب
به وبلاگ رسمی یکتا نویسنده وترانه سرا
درد دل های ستاره تنها
روز نوشت یک پری
بی تو میمیرم
شرح دلتنگی

:: لوگوی دوستان من ::






























وبلاگ رسمی یکتا نویسنده وترانه سرا - به روز رسانی :  4:19 ص 86/11/18
عنوان آخرین نوشته : تو خیال این ترانه می دوی





:: خبرنامه ::

 

:: موسیقی وبلاگ::